_نگار
+جانم
_دمپایی هات چرا تو کابینته ؟
+عههه اونجا بود ...چقدر دنبالشون گشتما ...
_بیا ورشون دار
+قربون دستت شوت کن بیاد مامانه گلم
(پنج دقیقه بعد)
_نگاررررر
+جونم باز چی شده ؟
_باز که کنترل نیس
+امممم نمیدونم کجاس
صدای نوید میاد که میگه :لابد یا تو یخچاله یا تو گلدونا
+میشه اظهار نظر نکنی تو
چند ثانیه بعد بشکنی زده و میگم:صبح که داشتم میرفتم پیاده روی انداختم تو جا کفشی
_از دست تو نگاررررر
(نیم ساعت بعد )
نیما در میزنه و میگه :بیام تو
+بیا بابا در واسه چیته
نیما :همه مث تو گاو نیستن
+یه بلانسبت بگی بد نیست ...حالا چیکار داری ؟
نیما :به این نتیجه رسیدم دقیقا مث اون نگاری که تو فیلم همسایه ها بازی میکنه یعنی در درصد خنگی مو نمیزنین
+حالا برو استراحت کن کشف بزرگی بوده خسته شدی
و عملا شوتش میکنم از اتاق بیرون :)
خانوادس ما داریم خوبه اینهمه مسخره بازی در میارم بخندن فک کردن من خنگم
+اولین پست جهت اعلام حضور :)